آرشيدا (عشق ماماني و بابايي)آرشيدا (عشق ماماني و بابايي)، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

دختر بی نظیرم آرشیدا

شب بیداری آرشیدا خانم

سلام فرشته مامان چند وقت میخوام وبلاگتو بروز کنم ولی وقت نمی کنم با اینکه خونه مامان ملی هستیم و خیلی از کاری شما رو مامان ملی انجام میده بازم وقت کم میارم چون در کنارش دارم درس میخونم و میانترم ها هم شروع شده. الان که مشغول نوشتن هستم شما تو بغل مامانی و داری شیر میخوری .گل مامان دیشب خیلی اذیت شدی نمیدونم دلت درد گرفته بود یا مشکل دیگه ای داشتی من و مامان ملی ، بابای بالا سر شما بودیم و همه بغلتون میکردیم تا اروم بشی . چون بابای فردا باید می رفت سر کار از اتاق بیرونش کردیم تا بخوابه.خلاصه از ساعت ١١:٠٠ تا ٣:٠٠ بیدار بودی نا آرامی میکردی بمیرم که شما اینقدر اذیت شدی . امشب قرار بریم خونه باباجون قرار فامیلای بابای بیان دیدن شم...
27 آذر 1390

تولد

سلام بابا جون. تاریخ 2/9/90 چهارشنبه بود که ساعت 4:10 عصر دنیا اومدی. خوش امدی. اسمت را گذاشتیم آرشیدا (بانوی ایرانی زیبا). 2 3 روزی زردی داشتی که خوشبختانه برطرف شد. در ضمن بند نافت هم روز 7 ام افتاد عزیزم.
9 آذر 1390
1